معنی از اساطیر هندی

حل جدول

از اساطیر هندی

راما


اساطیر

افسانه ها، اسطوره ها

افسانه‌ها، اسطوره‌ها

داستانهای افسانه ای

داستان های افسانه ای

لغت نامه دهخدا

اساطیر

اساطیر. [اَ] (ع اِ) ج ِ اِسطار و اسطاره و اسطیر و اسطیره و اسطور و اسطوره. سیوطی در المزهر گوید: اساطیر، جمعی باشد بی واحد. ابوعبیده گوید واحد آن اسطاره است و بعضی دیگر بر آنند که جمع سطر اسطار باشد و جمع اسطار اساطیر. سخنهای پریشان. بیهوده ها. افسانه ها. (از منتهی الارب). || افسانه های باطل. (غیاث اللغات). اباطیل و اکاذیب. احادیث بی سامان. قصه های دروغ:
که اساطیراست و افسانه نژند
نیست تعمیقی و تحقیقی بلند.
مولوی.
|| جج ِ سطر.

عربی به فارسی

هندی

هندی , هندوستانی , وابسته به هندی ها

فارسی به عربی

هندی

هندی


اساطیر

علم الاساطیر

فرهنگ فارسی هوشیار

اساطیر

قصه های دروغ، افسانه


هندی

(صفت) منسوب به هند: ازمردم هند، ساخته و پرداخته هند. ‎ -3 شمشیرساخته هند یاشمشیری که از آهن هندی سازند: تیغ هندی هجر برانست لیک هندی عشق یبرانتر، آیینه مدور که اشعه آفتاب را در مرکزی جمع کند و اشیا ء را مشتعل سازد، دور بین.

فرهنگ معین

اساطیر

(اَ) [ع.] (اِ.) جِ اسطوره، افسانه ها، افسانه های باستان درباره خدایان و پهلوانان.

فرهنگ عمید

اساطیر

اسطوره

فارسی به انگلیسی

اساطیر

Mythology

فرهنگ فارسی آزاد

اساطیر

اَساطِیر، افسانه های کهن و بی اصل و سخنهای بی مایه (مفرد: اُسْطُورَه)،

معادل ابجد

از اساطیر هندی

358

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری